نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

اصل پارتو – قانون 80/20.

منبع: مقالات آقای جیسون سن معامله گر حرفه ای با ۳۴ سال سابقه معامله

سایت: daytradeideas.co.uk

اصل پارتو – قانون 80/20.
قانون 80/20 یکی از اصولی است که من با آن معامله می کنم. مهم نیست که در چه زمینه ای تخصص دارید، احتمالاً در مورد “اصل پارتو” یا “قانون 80/20” شنیده اید.
این در مطالعات تجاری، فروش، اقتصاد و بسیاری از تلاش های دیگر استفاده می شود. در اینجا آمده است که چگونه قانون 80-20 می تواند به بهینه سازی تجارت شما و افزایش سود معاملاتی شما کمک کند.

کشف پارتو
ویکی‌پدیا اصل پارتو را به‌عنوان یک اصل تعریف می‌کند که بیان می‌کند برای بسیاری از رویدادها، تقریباً 80 درصد از تأثیرات ناشی از 20 درصد از علل است.
به عنوان مثال، در تجارت – جایی که یک قانون بسیار مهم در نظر گرفته می شود: 80٪ از فروش شما از 20٪ از مشتریان شما است.

منشأ این اصل از یک اقتصاددان ایتالیایی به نام ویلفردو پارتو بود که در سال 1906 مشاهده کرد که 80 درصد زمین ایتالیا در اختیار 20 درصد جمعیت است.
تعداد نامحدودی از مناطق که در آن اصل پارتو وجود دارد. برخی از مردم حتی آن را در زندگی خود به عنوان یک انسان اعمال می کنند.
وبلاگ نویس یارو استاراک یک پست عالی در مورد اینکه چگونه قانون 80/20 می تواند زندگی شما را تغییر دهد، دارد و نویسنده ریچارد کخ کتابی در مورد زندگی بر اساس این قانون نوشته است.

افزایش سود
اگر 80 درصد سود معاملاتی شما از 20 درصد تراکنش های شما ناشی می شود، این 20 درصد باید برندگان بزرگ یا همان چیزی باشند که معمولاً به آن “روند” می گویند.
برای اثبات این نکته، با فرض اینکه شما تمام معاملاتی را که سیستم سیگنال داده است اجرا کرده اید، چهار نوع نتیجه وجود خواهد داشت:

برندگان کوچک

برندگان بزرگ

زیان های کوچک (که در هر سیستمی اتفاق می افتد و هزینه های انجام تجارت است)

ضررهای بزرگ (که تا زمانی که از استاپ ضرر استفاده می کنید باید در دسته ضررهای کوچک قرار گیرند).

اگر آن‌ها را جمع‌بندی کنید، اتفاقی که می‌افتد برنده‌های کوچک هستند و باخت‌های کوچک یکدیگر را متعادل می‌کنند، و اکثراً با برنده‌های بزرگ باقی می‌مانید.
به این ترتیب بردهای بزرگ بیش از 80 درصد سود حساب معاملاتی شما را به همراه خواهد داشت.
پس چگونه برندگان بزرگ را بدست آوریم؟

از اهداف سود به اندازه کافی استفاده کنید تا حداقل 2 تا 3 برابر ارزش توقف ضرر خود را پوشش دهید. این احتمال به دست آوردن حرکت های بزرگ در بازار را افزایش می دهد.
کمی کار آزمایشی می تواند به شما در تعیین ارزش هدف سود بهینه کمک کند.

به حداقل رساندن تلفات
نمی توان از ضررهای معاملاتی جلوگیری کرد. آنها فقط بخشی از تجارت هستند. هر کس غیر از این به شما بگوید صادق نیست. من هرگز یک معامله گر واقعی را ندیده ام که هر از گاهی پول خود را از دست ندهد.
اما خبر خوب این است که ما می توانیم آنها را به حداقل برسانیم. با استفاده از اصل کارایی پارتو، هدف ما حذف معدود رفتارهایی است که بیش از 80 درصد از ضررهای معاملاتی را به همراه دارند.
این رفتارها می توانند معدود رفتارهایی باشند که “گهگاهی اتفاق می افتد” و معامله گران توجه زیادی به آنها نمی کنند. آنها معمولاً عبارتند از: تعقیب سطوح ورودی، معاملات روزانه در زمان های بی ثبات مانند
زمان های مهم انتشار اخبار و عمل بر روی انگیزه ها یا احساسات تجاری. از شر آنها خلاص شوید و فقط 80٪ از ضررهای معاملاتی خود را از بین برده اید.

تجارت، حرفه نهایی “کمتر، بیشتر است” است، اما برای اکثر مردم نیز بسیار دشوار است که با پذیرش موارد زیر به این واقعیت دست یابند:

80 درصد معاملات باید ساده و بدون استرس باشد، 20 درصد دشوارتر است.
80 درصد سود از 20 درصد معاملات حاصل می شود. 80% مواقع بازار ارزش معامله را ندارد، 20% مواقع باید فرصت های معاملاتی کم ریسک را پیدا کنید. 80% مواقع نباید در یک معامله باشید، 20% می توانید.
80% معاملات باید در تایم فریم روزانه نمودار باشد، 20% می تواند تایم فریم های دیگر باشد. 80% موفقیت معاملات نتیجه مستقیم روانشناسی تجارت و مدیریت پول است، 20% از استراتژی / سیستم است.
بیایید هر یک از نکات بالا را کمی عمیق تر بررسی کنیم و ببینیم که چگونه می توانید آنها را در معاملات خود به کار ببرید و امیدواریم شروع به بهبود قابل توجهی کنید.

80% ساده، 20% مشکل
این یکی آسان است. بیشتر کاری که ما به‌عنوان معامله‌گر انجام می‌دهیم این است که جلوی رایانه‌هایمان می‌نشینیم و به قیمت‌ها نگاه می‌کنیم که بالا یا پایین می‌روند یا به پهلو. تعیین جهت بازار و یافتن معاملات سخت نیست،
مردم آن را سخت می کنند

بخش دشوار معامله، کنترل خود و عدم انجام معاملات بیش از حد، ریسک نکردن بیش از حد در هر معامله، عدم پریدن به بازار از روی احساسات پس از یک برد یا باخت بزرگ و غیره است.
به طور خلاصه، کنترل رفتار و طرز فکر خود، و همچنین مدیریت صحیح پول، سخت ترین بخش های معامله هستند، و معامله گران تمایل دارند زمان کمتری را صرف کنند و روی این جنبه های سخت تر معامله تمرکز کنند.
احتمالاً حدود 20٪، در حالی که آنها باید حدود 80٪ از وقت خود را صرف آنها کنند.

80 درصد سود از 20 درصد معاملات حاصل می شود
ما قطعاً باید صبورانه منتظر راه اندازی معاملات با احتمال بالا باشیم، به جای سبک معاملاتی با فرکانس بالا که تمایل دارد بسیاری از معامله گران را از تجارت خارج کند. من
کاملاً درست است که بیشتر سود معاملاتی من از درصد کمی از معاملات من حاصل می شود.

80% مواقع معامله نمی‌کنم، 20% مواقع ممکن است معامله کنم. من دوست ندارم برای تنظیمی که بر سر من “فریاد می زند” یا آنچه که دوست دارم بگویم “لعنتی واضح است” ریسک کنم.
اکثر معامله گران دوست دارند سبک معاملاتی با فرکانس بالاتر معامله کنند، و این تصادفی نیست که

حدود 80 تا 90 درصد آنها پول خود را از دست می دهند.
آن‌ها پول خود را از دست می‌دهند زیرا بیش از حد معامله می‌کنند و صبور یا منظم نیستند تا منتظر بمانند تا استراتژی‌شان واقعاً جمع شود و به آنها سیگنال ورود با احتمال بالا بدهد.

“شما نیازی به تجارت اغلب ندارید. اگر بتوانید یک یا دو حرکت را در طول روز با اندازه مناسب به سمت اهداف انجام دهید، می توانید زندگی خوبی داشته باشید و هزینه های معاملاتی را پایین نگه دارید.

آیا ارتباط بین این واقعیت را می بینید که اکثر معامله گران پول خود را از دست می دهند (حدود 80٪) و تقریباً همان مدت زمانی که بازار واقعاً ارزش معامله را ندارد؟
بازارها بسیار متحول می شوند و در بسیاری از مواقع اقدام قیمت به سادگی بی معنی است. به عنوان یک معامله گر پرایس اکشن، وظیفه ما تجزیه و تحلیل اکشن قیمت و داشتن نظم و انضباط برای عدم معامله در طول این است
قیمت متلاطم (بی معنی) و منتظر 20 درصد شرایط بازار باشید که ارزش معامله را دارد.

اصلی‌ترین چیزی که حرفه‌ای‌ها را از آماتورها در این تجارت جدا می‌کند، صبر است و نه خرید و فروش بیش از حد. معامله گران تمایل دارند که در 80 درصد مواقع، لبه معاملاتی خود را با معامله کردن نفی کنند
زمانی که بازار ارزش معامله را ندارد. به جای اینکه منتظر 20 درصد مواقعی باشند که ارزش معامله کردن را دارد، آنها به سادگی 80 تا 100 درصد مواقع با اختیار یا خودکنترلی بسیار کم معامله می کنند.
مثل یک مرد مست در کازینو

اجازه ندهید این شما باشید، قانون 80/20 را به خصوص به خاطر تجارت در مقابل معامله نکردن به خاطر بسپارید. اگر فکر می کنید حدود 80 درصد مواقع معامله می کنید، باید عادات معاملاتی خود را ارزیابی کنید
تنها در 20 درصد مواقع، آن را با معاملات بیشتر هماهنگ کنید و 80 درصد از زمان را باید صرف مشاهده و نگه داشتن دستان خود در جیب خود کنید (نه تجارت).

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

۲۱ قانون بقای جیسون سن در بازار.

منبع: مقالات آقای جیسون سن معامله گر حرفه ای با سابقه ۳۴ سال معامله گری

سایت: daytradeideas.co.uk

اینها 21 قانونی هستند که من با شکست مداوم در اوایل زندگی خود به خودم یاد دادم
شغل تجاری امروز هم بعضی از این اشتباهات را مرتکب می شوم.
من یک معامله گر با استعداد نیستم، فقط سعی کرده ام از اشتباهاتم درس بگیرم.

روند را با توجه به دوره زمانی که معامله می کنید شناسایی کنید و هرگز در برابر این روند موقعیتی باز نکنید.
خیلی ساده به نظر می رسد، اما دیدن روند صعودی که موفق به خرید آن نشده اید بسیار آسان است، زیرا قیمت ها به سطح اولیه شما نزول نکرده یا از شما دور نشده اند.
و تو نمیخواستی تعقیبش کنی مورد بعدی که فقط به این دلیل که بازار افزایش یافته است، به دنبال دلایلی برای کوتاه آمدن هستید. معامله گران همیشه این کار را انجام می دهند…
آنها می‌دانند که باید طولانی باشند، اما فکر می‌کنند که در این مرحله نمی‌تواند بیشتر از این پیش برود و فقط برای از دست دادن پول خود را در یک روند صعودی کوتاه می‌بینند.
آن‌ها عقب‌نشینی می‌کنند و فکر می‌کنند که وقتی برنامه اولیه‌ام این بود که خرید کنم، چطور کوتاه آمدم؟
“موفقیت به آمادگی قبلی بستگی دارد و بدون چنین آمادگی مطمئناً شکست خواهد بود.” کنفوسیوس

  1. معامله گر حرفه ای خرید می کند زیرا قیمت ها افزایش یافته است.

خرید قدرت کار می کند. قانون بقا این نیست که «کم بخر، بالا بفروش»، بلکه «بیشتر بخر و بفروش» یا «بفروش و پایین بخر». خرید یک شکست بالاتر از سطح مقاومت خوب است
استراتژی معاملاتی که در طول زمان جواب می‌دهد، اما بسیاری از ما انجام آن را سخت می‌دانیم زیرا فکر می‌کنیم که منطق به ما می‌گوید چه چیزی بالا می‌رود باید پایین بیاید.
در واقع آنچه در بازارهای مالی بالا می رود اغلب به افزایش ادامه می دهد. این عاقلانه تر است که سعی کنید به قطاری در حال حرکت بپرید و سوار آن شوید تا اینکه در مقابل آن بایستید و امیدوار باشید که متوقف شود.

  1. تا زمانی که به خوبی تحقیق و برنامه ریزی نشده باشد وارد معامله نشوید وگرنه به تصمیم خود اطمینان ندارید.

تحقیقات خود را انجام دهید، هرگز بر اساس حس دیگران معامله نکنید. تمام کار روی یک معامله باید قبل از ورود انجام شود تا از قبل بدانید از کجا خارج خواهید شد.
چه معامله به سود یا زیان منجر شود. تجارت تنها زمانی استرس زا است که برای هر مرحله از معامله برنامه ریزی درستی نداشته باشید زیرا مجبور به تصمیم گیری عجولانه هستید.
که تحت سلطه احساسات در بازار متحرک خواهد بود. در آن زمان است که هراس یا حرص و طمع بر روند فکر شما غالب می شود.
برنامه ریزی کنید و به آن پایبند باشید، برنامه های خروج خود را یک بار در معامله تغییر ندهید.

ژنرالی که در نبرد پیروز می شود، قبل از شروع نبرد، محاسبات زیادی را در معبد خود انجام می دهد.
ژنرالی که شکست می‌خورد، از قبل محاسبات کمی انجام می‌دهد.» سان تزو

  1. صبور باشید.

اگر معامله ای از دست رفت، قبل از انجام معامله منتظر بمانید تا اصلاحی رخ دهد یا برای خرید شکست بالای مقاومت (یا فروش در شکست حمایت) آماده باشید.

اولین قانون من این است که پول را از دست ندهم. از دست دادن یک فرصت در مقایسه جزئی است،
زیرا همیشه فرصت های جدیدی در گوشه و کنار وجود دارد.» برت دومن

  1. صبور باشید.

هنگامی که وارد یک معامله شدید، اجازه دهید بازار کار را انجام دهد. زمان یک عامل نیست. شما قبلاً برای توقف و سطح “سود گرفتن” خود برنامه ریزی کرده اید اما نمی دانید
چه مدت طول می کشد تا یکی از این خروجی ها ضربه بخورد. تماشای هر معامله ای در بازار فقط باعث می شود به خودتان شک کنید.

  1. صبور باشید.

معاملات برنده را تا رسیدن به هدفتان نگه دارید. به خاطر احساسات خود سود کوچکی نگیرید. به برنامه‌ای که قبل از ورود به معامله انجام داده‌اید پایبند باشید
این زمانی بود که شما آرام، بی احساس و متمرکز بودید.

ما باید عنصر احساسی را در اسرع وقت در معاملات حذف کنیم…
اگر بتوانید قبل از قرار گرفتن در موقعیت، این کار را انجام دهید، شروع خوبی دارید.»

  1. هرگز استاپ ضررهای خود را دورتر نبرید.

شما ریسک/پاداش خود را که کلید بقای بلند مدت شماست، کاهش خواهید داد. زمانی که یک تجارت با ضرر را برای مدت طولانی‌تر از برنامه‌ریزی شده پرستاری می‌کنید، سرمایه ذهنی را هدر می‌دهید. |
شما فرصت بعدی را از دست می دهید که می توانست سود زیادی به همراه داشته باشد و ضرر خود را در این معامله پوشش دهد.

معامله گران باتجربه ریسک را کنترل می کنند، معامله گران بی تجربه به دنبال سود هستند. آلن فارلی

  1. هرگز، هرگز تحت هیچ شرایطی، به یک معامله زیانده اضافه نکنید.

با افزایش ضرر و زیان خود، با افزودن به آن، به یک موقعیت «متوسط» تبدیل نکنید، به این امید که قیمت ها به نفع شما باشد.

عناصر تجارت خوب عبارتند از: 1. کاهش زیان، 2. کاهش زیان و 3. کاهش زیان.
اگر بتوانید از این سه قانون پیروی کنید، ممکن است شانس داشته باشید. اد سیکوتا

  1. یک مجله تجاری نگه دارید.

یادداشت برداری در مورد آنچه کار می کند و چه چیزی کار نمی کند. چه باید تکرار شود و چه هرگز نباید تکرار شود! از اشتباهات و موفقیت های خود درس بگیرید.
به طور منظم عملکرد را مرور کنید و بهبود دهید.

“اشتباهی ندارد. اشتباهات معلمان ما هستند – آنها به ما کمک می کنند تا یاد بگیریم. جان برادشاو

  1. زمانی که متحمل ضرر شدید یا حتی سود غیرعادی می شوید، استراحت کنید و چند روز معامله را متوقف کنید.

حداقل تا پایان هفته استراحت کنید. احساسات شما بالا خواهد رفت و این زمان بدی برای معامله است.
اصرار “برگرداندن پول” شدید است و منجر به تصمیم گیری های ضعیف می شود. پس از یک دویدن خوب، اعتماد به نفس شما بیش از حد بالا می رود و حرص و آز در شما ایجاد می شود.
این زمانی است که شما در برابر یک ضربه بزرگ آسیب پذیر هستید. به جای استراحت، به خودتان جایزه بدهید و به زمین برگرد

برای اینکه یک انسان بر خود غلبه کند اولین و نجیب ترین پیروزی است. افلاطون

  1. اندازه معاملات خود را تغییر ندهید.

شما نمی دانید که کدام معاملات کارساز هستند و کدام یک به دلیل ضرر متوقف می شوند (اگرچه همه ما فکر می کنیم که این کار را می کنیم!). اگر اندازه خود را بسته به سطح خود تغییر دهید
اعتماد به تجارت استراتژی ریسک/پاداش شما کارساز نخواهد بود. به حداقل پاداش 1:2 ریسک v پایبند باشید. ۱ دلار ریسک کنید تا ۲ دلار به دست آورید و هر بار همان مقدار سرمایه را معامله کنید.

  1. اغلب هیچ موقعیتی موقعیت مناسبی نیست.

لازم نیست همیشه در موقعیتی باشید. شما نمی توانید ایده خوبی از اینکه بازار در تمام طول روز و هر روز به کجا می رود داشته باشید.
وظیفه شما این است که فرصت ها را شناسایی کنید و منتظر بمانید تا در سطوحی وارد بازار شوید که تصمیم گرفته اید ریسک شما را به حداقل می رساند و در عین حال پاداش شما را به حداکثر می رساند.

“کسی که می داند چه زمانی می تواند بجنگد و چه زمانی نمی تواند، پیروز خواهد شد.” سان تزو

  1. بازارها با خشونت در صدر قرار می گیرند. بازارها در شرایط آرام پایین ترین سطح خود را تشکیل می دهند.

اگر بازاری در حال رسیدن به مقاومت عمده باشد و در حال تبدیل شدن به نوسانات زیادی باشد، می‌تواند نشانه صعود باشد.

  1. اگر برای سرگرمی تجارت می کنید، مانند رفتن به مسابقه اسب دوانی یا کازینو، یک بودجه ماهانه تعیین کنید، آنچه را که می توانید از دست بدهید و لذت ببرید.

اما اگر می خواهید امرار معاش کنید، آن را به عنوان تجارت خود تلقی کنید. تجارت ساده است، بنابراین از عقل سلیم استفاده کنید. یک برنامه خوب طراحی کنید و آن را اجرا کنید.
اطمینان حاصل کنید که سرمایه خود را حفظ کرده اید و ریسک از دست دادن همه آن را در مدت زمان کوتاه یا در چند معامله ندارید. اگر در تجارت باقی نمانید، نمی توانید سودی به دست آورید.

  1. برای رسیدن به هدف باید به خودتان هدف بدهید.

این برای هر “شغل واقعی” صادق است. اگر هدفی ندارید، می توانید در بیشتر ماه بدون هدف معامله کنید و متوجه شوید که در قرمز هستید.
به دلیل چند معامله که خیلی اشتباه انجام داده اید یا شاید معاملاتی که نباید انجام می دادید. هدف سود تمرین خوبی برای کمک به تمرکز شماست.
شما می دانید برای رسیدن به چه چیزی نیاز دارید و می دانید چه زمانی به آن دست می یابید، بنابراین می دانید چه زمانی باید متوقف شوید. ساده!

  1. هدف خود را در رابطه با سرمایه تجاری خود واقع بینانه کنید.

شما نمی توانید یک کسب و کار را با فروش یک محصول راه اندازی کنید، 20000 پوند سرمایه گذاری کنید و انتظار داشته باشید که در سال اول 100000 پوند به دست آورید. تجارت یکسان است، بنابراین یک هدف واقع بینانه تعیین کنید – 1650 پوند در ماه یا
به عنوان مثال، 420 پوند در هفته، 100٪ بازده در سال را فراهم می کند. شما صندوق های تامینی زیادی پیدا نخواهید کرد که بتوانند به طور مداوم این کار را انجام دهند!! بنابراین اگر صبح 100 پوند درآمد داشته باشید
شما یک روز فوق‌العاده را سپری کرده‌اید و باید بسیار مراقب باشید که خطر از دست دادن آن را نداشته باشید. 100 پوند در روز ممکن است به نظر شما پول زیادی باشد یا نباشد،
اما اگر هر روز 3 ساعت طول بکشد، وقت آزاد زیادی خواهید داشت.

تصور کنید که می‌توانید روزانه فقط 1% سود در حساب خود داشته باشید. 20 درصد در ماه! البته این بسیار دشوارتر از آن چیزی است که به نظر می رسد،
اما نظر من این است که بردهای کوچک خیلی سریع جمع می شوند.

  1. هنگامی که در مورد یک هدف روزانه واقعی به عنوان بخشی از طرح تجاری خود تصمیم گرفتید، باید با رسیدن به این هدف، معامله را متوقف کنید.

از اینکه ساعت 10 صبح است و شما هدف خود را مشخص کرده اید، احساس گناه نکنید. اگر این کار را هر روز انجام دهید، می توانید زندگی ای داشته باشید که کمتر کسی می تواند آرزوی آن را داشته باشد.

اگر به هدف سود خود رسیده اید، به یاد داشته باشید که آن را به دست آورده اید. شما تحقیقات انجام داده اید، معاملات سودآوری یافته اید و با صبر و انضباط آنها را اجرا کرده اید.
در پایان روز چه احساسی خواهید داشت اگر همه چیز را از دست داده باشید… یا بدتر از آن در آن روز ضرر کرده باشید؟ این برای معامله گران هر روز اتفاق می افتد … اجازه ندهید برای شما اتفاق بیفتد.

  1. هرگز در یک روز بیش از هدف سود خود ضرر نکنید!

خود را از پول جدا کنید و به آن به عنوان نگه داشتن امتیاز فکر کنید. تنها راهی که می توانید قضاوت کنید که آیا موفق هستید و تصمیمات درستی می گیرید این است که آیا موفق هستید یا خیر
کسب سود ثابت بسیاری از معامله گران متوجه می شوند که صبح روشن تر هستند و بعد از ظهر معامله نمی کنند.

  1. فقط زمانی تجارت کنید که سرتان روشن باشد و تمرکز داشته باشید.

من مدیران دفاتر بازرگانی مستقل را می شناسم. یکی از وظایف آنها مدیریت ریسک برای معامله گران در این دفاتر است. اگر معامله گر از پارامترهای ریسک توافق شده خود خارج شود
با انجام معاملات بیش از حد بزرگ، اجرای معاملات بیش از حد به ضرر یا انجام معاملات بیش از حد مکرر، نشانه آن است که معامله گر متمرکز نیست و کنترل ندارد. غالباً تاجر پس از یک شب بیرون آمدن آویزان می شود
یا اینکه در خانه مشکل داشته باشد، تحت فشار مالی است، اما به هر دلیلی که حواسش پرت شده باشد، معمولاً در نتایج معاملات به صورت منفی ظاهر می شود.

اگر احساس نمی‌کنید خلق و خوی دارید یا حواس خود را با مسائل خارج از تجارت پرت نمی‌کنید، از بازارها دوری کنید وگرنه با تشدید نگرانی‌هایتان زندگی را برای خود سخت‌تر خواهید کرد.

  1. وقتی خیلی استرس دارید، خیلی خسته یا مست هستید، معامله نکنید!

معمولاً عاقلانه است که از اواخر جمعه که معامله‌گران در حال بستن موقعیت‌های آخر هفته هستند، خودداری کنید. دوره‌های کم حجم نیز اغلب اوقات سختی برای معامله هستند.
برای مثال دوشنبه صبح و زمانی که تعطیلات بانکی وجود دارد اما بازار باز است، یا تعطیلات در ایالات متحده که اروپا باز است.

به همین دلیل صبح تعداد زیادی مانند حقوق و دستمزد غیر کشاورزی می تواند نازک و دشوار باشد.

  1. تجارت همان قمار نیست (علی رغم آنچه که بسیاری به شما خواهند گفت).

یکی از دلایل این است که ممکن است شانس را به نفع خود قرار دهید. دلیل اصلی این است که هیچ شروع و پایان از پیش تعیین شده ای برای بازی وجود ندارد. اگر روی یک مسابقه اسب دوانی شرط بندی می کنید، یک تاس انداختن،
یک معامله کارت یا یک چرخش چرخ، شروع و پایان مشخصی برای شرط وجود دارد و فقط دو نتیجه وجود دارد – برد یا باخت و شما از قبل می دانید چه چیزی را می توانید از دست بدهید.
یا اینکه چه چیزی ممکن است در پایان هر مسابقه / رول / دست / چرخش، پس از شرط بندی برنده شوید.

زمانی که معامله می‌کنید، تصمیم می‌گیرید که شرط‌بندی چه زمانی شروع شود، زیرا در آن زمان است که وارد معامله می‌شوید. شما تصمیم می گیرید که بازی چه زمانی به پایان برسد، زیرا زمانی که از معامله خارج می شوید یا مجبور می شوید از معامله خارج شوید.
حتی زمانی که بازار بسته است، اگر موقعیتی باز دارید، بازی همچنان در حال انجام است. در بین شروع و پایان، نتایج بالقوه بی پایانی وجود دارد زیرا
شما می توانید تقریباً هر مبلغی را (که در حساب معاملاتی شما است) در آن زمان برنده یا از دست بدهید.
هیچ کس بازی را برای شما متوقف نمی کند مگر اینکه حاشیه شما تمام شود و همه چیز را از دست بدهید… فقط شما تصمیم می گیرید.

به همین دلیل است که باید نظم و انضباط شدید و کنترل خود را اعمال کنید.

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

7 گناه کبیره تجارت

منبع: آقای جیسون سن معامله گر حرفه ای با ۳۴ سال سابقه

سایت: daytradeideas.co.uk

1- گناه اول این است که توقف خود را از قیمت ورودی خود دورتر کنید، زیرا نزدیک به فعال شدن است. بسیاری از تاجران مرتکب این گناه می شوند زیرا نمی توانند با ضرر مواجه شوند. آنها تصور می کنند که بازار به زودی به نفع آنها می چرخد ​​و اگر فقط اندکی استاپ را حرکت دهند، مجبور نخواهند شد ضرر را متبلور کنند. اجرای ضررهای خود هرگز کار درستی نیست.

2- افزودن به معاملات زیانده در این امید که قیمت ها ناگهان به نفع شما تغییر کند. این از نقطه 1 بدتره!! افزودن به معاملات زیانده تنها می تواند زیان های احتمالی را تقویت کند. اگر این طرح اولیه باشد، میانگین گرفتن در یک موقعیت اشکالی ندارد. با این حال، افزودن به یک تجارت بازنده به امید بازگشت مجدد قیمت ها، یک استراتژی برنده بلندمدت نیست.
3- معامله گران موفق نظم و انضباط را به عادت تبدیل می کنند و ضررها را کنترل می کنند. ریسک بیش از 5% از حساب خود در یک معامله. (من توصیه می کنم فقط 1٪ ریسک کنید، اما بسیاری از معامله گران نمی توانند به این مقدار پایبند باشند). اگر 5% (یا کمتر) از سرمایه تجاری خود را در هر معامله به خطر می اندازید، می توانید قبل از اینکه از تجارت خارج شوید، در برابر 20 معامله بازنده مقاومت کنید.
به دست آوردن بیش از 5% در یک معامله، بازدهی بسیار بزرگی است و هنگامی که به سرعت ترکیب شود، بازدهی عظیمی را به همراه دارد. بنابراین لازم نیست و هرگز نباید بیش از این ریسک کنید 5% از سرمایه شما در یک معامله. معاملات بیش از حد بزرگ نیز قضاوت شما را مختل می کند، به خصوص زمانی که معامله شروع به مخالفت می کند. نگه داشتن هر معامله در یک مقدار قابل کنترل باید مانع از وحشت شما شود.

4- ضرر کردن در یک معامله بیشتر از مبلغی که قصد انجام آن را داشتید. ریسک در مقابل پاداش احتمالا مهمترین بخش هر معامله است. هرگز خطر از دست دادن بیش از آنچه که قصد دارید از یک معامله به دست آورید، نباشید.
حتی اگر میزان موفقیت تجزیه و تحلیل و تجارت شما بیش از 50٪ باشد، اگر ضرر و زیان را محدود نکنید و سود را اجرا نکنید، برای درازمدت سود برایتان سخت خواهد بود.

5- اجازه دهید یک سود خوب به دلیل حرص و آز یا نظم ضعیف به ضرر تبدیل شود. در مورد آن فکر کنید – واضح است. اگر به سود خوبی در یک معامله خیره شده اید، حداقل کاری که باید انجام دهید این است که توقف خود را به نقطه صفر برسانید.
این حداقل به شما یک تجارت بدون ریسک رایگان می دهد. گرفتن نیمی از سود می تواند استراتژی خوبی باشد. بسیاری از معامله‌گران موفق تلاش می‌کنند تا در اسرع وقت توقف خود را متوقف کنند تا هرچه بیشتر بدون ریسک ایجاد کنند هر روز تا حد امکان معامله می کند.

6- اندازه موقعیت متفاوت شما معتقدید که یک معامله برنده بزرگی خواهد بود، بنابراین بیشتر شرط بندی می کنید. به نظر من بهترین استراتژی شرط بندی دقیقاً همان مقدار در هر معامله است. منظور من از این همان مقدار پولی است.
بسته به جایی که هر بار توقف خود را تعیین می کنید، ممکن است به معنای تغییر اندازه قرارداد باشد. اندازه قرارداد را تغییر دهید، اما هرگز مقدار پولی را که در معرض خطر قرار می دهید، تغییر ندهید.
در تجربه من غیرممکن است که بدانم کدام معاملات بهتر از دیگران عمل می کنند و تا به امروز من هنوز از اینکه کدام معاملات کار می کنند و کدام شکست می خورند شگفت زده هستم.

7- عدم تعیین حد ضرر هنگام ورود به معامله. سریعترین راه برای از بین بردن اکانت شما شما به سادگی باید قبل از ورود به موقعیت بازنده دقیقاً بدانید از کجا خارج می شوید.
عدم مدیریت پول با نظم و انضباط اولین دلیلی است که بسیاری از معامله گران همه چیز را در حساب خود از دست می دهند.

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

وقتی معامله گران دستور توقف را وارد نمی کنند چه اتفاقی می افتد؟ 18 دلیل برای اینکه چرا باید از دستورات توقف ضرر استفاده کنید.

منبع: مقالات آقای جیسون سن معامله گر حرفه ای با ۳۴ سال تجربه معامله گری در بازارهای مالی.

آدرس سایت daytradeideas.co.uk

1- هیچ معامله‌گری که فرصتی را می‌بیند، باور نمی‌کند که معامله بازنده خواهد بود.
2- با این حال، معامله گر باتجربه می داند که زیان بخشی از کار است و باید به درستی مدیریت شود.
3- معامله گران بی تجربه معتقدند که می توانند برای فعال کردن توقف دستی به خود اعتماد کنند. آن‌ها فکر می‌کنند زمانی که قیمت به سطح توقف ضرر «ذهنی» آن‌ها می‌رسد، برای خروج از معامله به اندازه کافی نظم و انضباط خواهند داشت.
4- با این حال، معامله‌گر با تجربه می‌داند که این اتفاق بسیار بعید است، زیرا در این مرحله است که معامله‌گران بی‌تجربه می‌ترسند که درست قبل از معکوس شدن قیمت، خارج شوند.
5- معامله‌گران بی‌تجربه در موقعیت‌های قبلی که این اتفاق افتاده است، ترسیم می‌کنند و خود را متقاعد می‌کنند که این اتفاق دوباره رخ خواهد داد.
6- معامله‌گر باتجربه می‌داند که باید به‌طور خودکار از سطح توقف ضرر از پیش تعیین‌شده خارج شود تا نسبت ریسک به پاداشی که معامله را ارزشمند می‌کند حفظ کند.
7- معامله‌گران باتجربه می‌دانند که خروج خودکار از موقعیت در سطح توقف ضرر از پیش تعیین‌شده به آن‌ها امکان می‌دهد فوراً به سمت فرصت معاملاتی بعدی حرکت کنند – که می‌تواند به بازگرداندن ضرر و حتی کسب سود ناچیز کمک کند.
8- با این حال، معامله گر بی تجربه از نظر عاطفی درگیر تجارت بازنده می شود که به احتمال زیاد بیشتر در برابر معامله گر حرکت می کند و ضرر را افزایش می دهد.
9- این نه تنها ضرر احتمالی در معامله را افزایش می دهد، بلکه باعث می شود معامله گر شروع به وحشت کند، سعی کند دوباره بازار را حدس بزند، امیدوار باشد و دعا کند که معامله کار کند.
10- در چنین وضعیت روحی ضعیفی، تاجران بی تجربه دیگر به وضوح فکر نمی کنند، زیرا آنها صرفاً توسط ترس و طمع هدایت می شوند.
11- حتی اگر قیمت‌ها شروع به حرکت در جهت سودآوری کنند، معامله‌گر نمی‌داند معامله را اجرا کند یا با ضرر کوچک فرار کند، منجمد شده است.
12- در تمام مدت یک معامله گر بی تجربه عادت های بدی را تقویت می کند که می تواند منجر به تجارت بی انضباط بیشتر شود.
13- معامله گر باتجربه قبلاً به فرصت معاملاتی بعدی رفته است و ممکن است ضرر کوچک را از قبل جبران کند. معامله‌گر بی‌تجربه، در حالی که تجارت زیان‌ده را پرستاری می‌کند، یک تجارت بالقوه سودآور را از دست داده است.
14- سپس برخی از معامله‌گران بی‌تجربه تصمیم می‌گیرند به‌جای خروج، به‌عنوان میانگین در معامله بازنده (با افزودن به موقعیت در یک قمار ناامیدکننده) میانگین بگیرند. وقتی قیمت‌ها در جهت اشتباه حرکت می‌کنند، زیان‌ها بزرگ‌تر می‌شوند و خطر از دست دادن همه چیز را دارند.
15- در بدترین حالت، زیان افزایش می یابد و تا زمانی که معامله گر بی تجربه دیگر نتواند این درد را تحمل کند، افزایش می یابد. وحشت شروع می شود و معامله گر را مجبور می کند از موقعیت خود خارج شود و ضرر بزرگی به دست آورد. یا ضرر آنقدر زیاد است که کارگزار مجبور به بسته شدن معامله می شود.

16- معامله گر بی تجربه اکنون کاملاً گم شده است و نمی داند چگونه ضرر را جبران کند. این در صورتی است که حتی وجوه کافی برای معامله مجدد در حساب باقی مانده باشد. معامله گر که از ترس غرق شده است قادر به تصمیم گیری منطقی نیست.
17- در مرحله بعدی معامله گر ممکن است عصبانی شود و تلاش کند تا ضرر را در یک معامله بزرگ جبران کند. به این معامله انتقامی گفته می شود، زمانی که معامله گر بازار را مقصر ضرر می داند نه خود را.
18- اغلب اوقات معامله انتقامی منجر به ضرر بزرگ دیگری می شود که گاهی اوقات حساب را کاملاً از بین می برد.